کد مطلب:173354 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:141

موعظه امام با دشمن
امام حسین علیه السلام بر شتری سوار شد، تا اردوی دشمن را كاملا او را بنگرند و سخنانش را گوش دهند. آن گاه فرمود:

ای مردم! گفتار مرا بشنوید و شتاب منمایید، تا آن چه حق شماست از موعظه و پند ادا نموده و عذر خود را در آمدن نیز شما باز نمایم. اگر عذر مرا پذیرفته و قول مرا باور دارید، و انصاف دهید، نیك بخت باشید و برای شما راهی نماند به قتل من، و اگر نپذیرید و انصاف ندهید، اندیشه های خود را یكی كنید و به من پردازید و مرا مهلت ندهید، زیرا دوست و پشتیبان من پروردگار است كه قرآن را فرود آورده و او نگاه دارنده ی نیكوكاران است!

سیدالشهداء علیه السلام خود را معرفی نمود و فرمود:

... آیا به شما این خبر نرسیده كه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم درباره من و برادرم حسن علیه السلام فرمود این دو برادر سید و آقای جوانان بهشت می باشند؟! اگر سخن مرا باور دارید از قتل و كشتنم درگذرید و آگاه باشید كه من راستگویم...

سپس فرمود:

ای شبث بن ربعی! ای یزید بن حارث! ای قیس بن اشعث! آیا شما نبودید كه به من نوشتید، میوه ها رسیده، زمین ها سبز و خرم است، اگر بیایی سپاهی آراسته در فرمان تو است؟!

اكنون كه آمدن مرا ناخوش دارید، بگذارید به جای خود باز گردم.

قیس بن اشعث گفت: نمی دانم چه می گویی، فرمان پسر عم خود بر گردن نه و بپذیر، شاید او در دیدار تو


به خواسته ی تو رفتار كند!

امام حسین علیه السلام فرمود:

به خدا سوگند، چون ذلیلان دست در دست شما ننهم و مانند بندگان نگریزم. [1] .


[1] ارشاد مفيد.